كودكان بيش فعال و روش هاى رفتاردرمانى
امروزه در درمان كودكان بيش فعال، از هر دو تركيب دارويى و رفتارى استفاده مى كنند.
تغيير در محيط هاى اجتماعى و فيزيكى كودك، براى كمك به او در جهت پيشرفت رفتارى، هدف انواع روش هاي رفتاردرمانى است.
در اين شيوه، اولياء و معلمان و ديگر مراقبت كننده هاى كودك، راه هاى بهترى را براى كار با كودك بيش فعال مى آموزند.
راه هايى مانند اين كه چطور قوانين قابل پياده شدن هستند، كمك به كودك براى درك اين كه او لازم است چه كار كند و كاربرد مؤثر نظم پذيرى و تشويق مؤثر براى ايجاد رفتارهاى بهتر. در نتيجه كودك روش هايى را خواهد آموخت كه به كنترل رفتارهايش منجر مى شود.
سه اصل اساسى در هر برخورد رفتار درمانى وجود دارد :
1. تعيين اهداف كاملاً روشن براى كودك:
مانند متمركز بودن روى تكاليف مدرسه براى زمان معين يا شراكت در مالكيت اسباب بازى ها با كودكان ديگر.
2. ارائه پاداش ها و عواقب مشخص:
به عنوان تقويت كننده مثبت، وقتى كه كودك رفتار مورد نظر شما را از خود نشان مى دهد، به كودك پاداش مشخص عرضه كنيد.
به عنوان تنبيه يا نتيجه رفتار ناخواسته وقتي كه او در رسيدن به يك هدف از پيش تعيين شده موفق نمى شود، عواقب آن را مطرح كنيد.
مثلا در صورت خراب كردن اسباب بازى ها يا عدم پذيرش شراكت آن با كودك ديگر، براى مدت معينى توقيف خواهد شد.
3. تداوم در ارائه پاداش ها و عواقب مشخص:
تداوم شما در ارائه پاداش و اعمال عقوبت به شما كمك مى كند تا به طور مؤثرى رفتار كودك خود را شكل دهيد.
مراقبت از سلامت شما به عنوان پدر و مادر نيز به كودك كمك موثرى مى كند.
پدر و مادرى، براى يك كودك بيش فعال خسته كننده و پرزحمت است.
بهترين پدر و مادر هم در اين خصوص، ممكن است احساس محدوديت داشته باشد.
آموزش مهارت هاى مديريت استرس، شما را يارى مى كند كه چگونه واكنش آرام و مثبت به كودك خود نشان دهيد.
اگر احساس ناتوانى و نااميدى در تربيت كودك بيش فعال خود بر شما غلبه كرده است در جستجوى مشاوره با روانشناسان و روانپزشكان باشيد.
اين حق شما و به نفع شماست كه به خاطر كودك خود قوى باشيد .
توجه و به كارگيرى اين چند توصيه كلى كه در زندگى روزمره با كودك خود مى توانيد انجام دهيد، به شما كمك مى كند تا اولين قدم ها را در موفق ساختن او براى كنترل كردن رفتارهايش برداريد.
شما مى توانيد تغييرات بزرگى در زندگى خانواده و كودك خود ايجاد كنيد.
فهرست زمانى براى برنامه هاى روزانه كودك خود تهيه كنيد.
سعى كنيد زمان بيدار شدن، غذا خوردن، حمام، رفتن به مدرسه و وقت خوابيدن در هر روز معين و يكسان باشد.
سعى كنيد عوامل حواس پرتى را از بين ببريد.
موسيقى بلند، بازى هاى كامپيوترى و تلويزيون مى تواند كودك را بيش از حد هيجان زده كند.
مى توانيد قانونى وضع كنيد كه هنگام غذا خوردن يا انجام تكاليف، تلويزيون يا موسيقى را خاموش باشد.
البته اگر كودك شما با اين موارد هيجان زده مى شود.
مناسب با شرايط كودك، خانه را سازماندهى كنيد.
محل وسايل مدرسه، لباس ها و اسباب بازى ها را براى او مشخص كنيد.
به رفتارهاى مطلوب پاداش دهيد. Liansharj.ir
با كلمات مشخص كارهاى او را تأييد كنيد. Liansharj.ir
در آغوش گرفتن يا تهيه جايزه براى هدف هاى مشخص تعيين شده، معمولاً مناسب است.
هدف هاى دست يافتنى براى كودك خود قائل شويد.
مطمئن شويد پيغامى كه به كودك داده ايد او را در رسيدن به كنترل رفتار خودش، قدم به قدم و آهسته آهسته مورد تأييد و تشويق قرار داده است.
به كودك خود كمك كنيد مهارتش را حفظ كند.
با دستورالعمل هاى خلاصه و مشخص، زمينه پيشرفت او را در مهارت هاى مدرسه و كارهاى خانه فراهم آوريد.
دامنه ى انتخاب هاى كودك را مشخص كنيد.
با پيشنهاد دادن به كودك كه مى تواند بين دو يا سه چيز انتخابي انجام دهد، قدرت تصميم گيرى او را تقويت كنيد.
سعى كنيد فعاليت هايى كه احتمال موفق شدن كودك در آن بيشتر است را پيدا كنيد.
همه ى كودكان براى آنكه از خودشان تصوير مثبتى داشته باشند، احتياج به موفقيت دارند.
براى تنبيه از روش هاى ديسيپلين بدون خشونت استفاده كنيد مانند به كارگيرى عواقب رفتار نامطلوب، اتاق تنها، انحراف توجه كودك، جابجا كردن كودك از محيط تنش.
البته گاهى با بى اعتنايى به رفتار نامطلوب و البته غيرخطرناك او، به سادگى كنترل رفتارى را به دست بگيريد.
تنبيه بدنى براى كودك اصلاً مؤثر نيست وقتى كه هم شما و هم كودك آرام بوديد، قوانين و علت بدرفتارى اخير را با او مطرح كنيد.
در تشويق خود هر چه بيشتر با عاطفه باشيد ولى تنبيه را بدون عاطفه – چه مثبت مثل لبخند، چه منفى مثل عصبانيت و پرخاش – اعمال كنيد.
در بعد آموزشى، با مربى مدرسه ارتباط خود را حفظ كنيد.
دكتر هادى شاكر
7 شیوه برای جلوگیری از ولخرجی
آیا شما ولخرج هستید؟
خوب نگران نباشید، شـما تنها فردی نیستید کـه در یک چنین شرایطی قرار گرفته است.
زندگی مدرن به گونه ای است که خواه ناخواه ما را به سمت خرج کردن می کشاند.
اگر بخواهیم بـه آرامش ذهنی دست یابیم، باید به صورت ریشه ای جلوی ولخرجی های بیهوده ی خود را بگیریم.
در این مقاله، چند تکنیک آموزش داده می شود که به واسطه آنها می توانید مانع زیاده روی در خرج کردن پولهایتان شوید.
1- متوجه باشیم که چه مقدار پول خرج می کنیم :
افراد بسیاری که به خرج کردن معتاد شده اند، دیگر متوجه نیستند که چه مقدار پول خرج می کنند. ابتدا باید دقت کنید که هر آیتمی که قصد خرید آن را دارید چه قیمتی دارد و برای خرید هر یک از آنها باید چه مبلغی را پرداخت کنید، این امر می تواند به شما کمک کند که حساب پول هایتان را داشته باشید و ببینید آیا واقعاً به تمام چیزهایی که می خواهید بخرید، احتیاج دارید یا خیر ؟؟.
به عنوان مثال یک شب که بیرون می روید، ببینید چقدر خرج می کنید.
گاهی اوقات افراد آن قدر پول نوشیدنی و غذای دوستان خود را حساب می کنند که اصلاً متوجه نمی شوند جیبشان خالی شده. این افراد زمانی که به خانه بر می گردند احساس می کنند که باید مقداری از اسکناس هایشان را گم کرده باشند، غافل از اینکه تمام آنها را خرج دوستانشان کرده اند. شاید چیز گرانی هم نخریده باشند و فقط هزینه ی چای، قهوه، و بستنی و ... بچه ها را حساب کرده باشند.
اگر با دقت بیشتری به این نوع خرج کردن های خود نگاه کنید، می بینید که اصلاً نیازی به خرید هیچ یک از آنها نبوده است.
2 - تصمیمات آنی برای خرج کردن نگیریم :
اگر شما جزء افرادی هستید که به طور آنی تصمیم می گیرند تا اجناس گرانقیمتی را خریداری کنند، باید بر روی این خصوصیت اخلاقی خود تجدید نظر کنید. اگر چیزی را می بینید که واقعاً خوشتان می آید و می خواهید آن را همان لحظه بخرید، یک لحظه صبر کنید، حداقل یک روز به خودتان وقت بدهید تا بیشتر روی خرید آن فکر کنید، شاید به این نتیجه رسیدید که اصلاً به آن نیازی ندارید.
اگر هم به آن احتیاج داشته باشید بر می گردید و آن را تهیه می کنید.
با انجام این کار فرصت پیدا می کنید تا اجناس مشابهی که از کیفیت بالاتری برخوردار هستند را نیز پیدا کنید.
3 - به مکان هایی که به راحتی می توان پول خرج کرد نرویم :
اگر ما وقت زیادی را در مکان های خاصی صرف کنیم، خود به خود به سمت پول خرج کردن کشیده می شویم.
این نوع پول خرج کردن ها صرفاً احساسی هستند.
بنابراین باید سعی کنید تا آنجایی که می توانید اطراف مغازه های مورد علاقه تان پرسه نزنید. به پارک و یا جایی بروید که وسوسه پول خرج کردن به پایین ترین میزان خود برسد.
4 - در زمان خرید اهداف خود را معین کنیم :
پیش از اینکه به قصد خرید خانه را ترک کنید، لیستی از تمام چیزهایی که به آن احتیاج دارید تهیه کنید. این کار بیانگر آن است که شما تنها چیزهایی را می خرید که به آن احتیاج دارید و اجناس را تنها به این خاطر که "خوشم آمد" نمی خرید. هیچ گاه بدون تعیین اهداف خرید، پا به بازارهای خرید نگذارید.
5 - مایحتاج خود را اولویت بندی کنیم :
پیش از اینکه جنسی را بخرید، ببینید ارزش آن چقدر است و تا چه حد به آن احتیاج دارید. اگر این کار را واقع بینانه انجام دهید، آنوقت متوجه می شوید که از هر 10 آیتمی که یادداشت کرده اید، تنها به 8 مورد آن نیاز داشتید. اگر برای این کار یک روز به خودتان مهلت بدهید، آن وقت زمانی که برای خرید بیرون می روید، تنها چیزهایی را تهیه می کنید که واقعاً به آن نیاز دارید.
6 - از روی عادت پول خرج نکنیم :
در اکثر موارد بیشتر ولخرجی های روزانه ما تنها از روی عادت شکل می گیرند.
در بسیاری از مواقع این مخارج روزانه غیر ضروری به نظر می رسند.
به عنوان مثال اگر هر روز صبح در مسیر خود به محل کار یک فنجان قهوه می خرید، چرا این پول را برای خرید یک قهوه ساز پس انداز نمی کنید؟
و یا اگر هر روز 6 -7 هزار تومان صرف نهار می کنید، به آن معنا نیست که مجبور هستید تا آخر عمر این کار را انجام دهید. از خانه نهار ببرید.
کلیه آداب خرج کردن خود را مجدداً ارزیابی کرده و ببینید که آیا انجام آنها ضروری است یا خیر.
7 - برای خود محدودیت های مالی محکم تعیین کنیم :
اگر واقعاً نمی توانید جلوی ولخرجی های بی مورد خود را بگیرید، بهتر است به صورت هفته ای، میزان محدودی پول به خودتان بدهید. این پول باید نقد باشد، چرا که کنترل و رسیدگی به آن راحت تر است.
اگر یاد بگیرید که با ماهی ... هزارتومان مخارج روزمره خود را بگذارانید، برای پول هایتان ارزش بیشتری قائل می شوید و آداب صرفه جویی را به خوبی یاد می گیرید.
6 کلاه فکری: نگاه کردن به تصمیمات از همه جوانب
6 کلاه فکری، تکنیکی بسیار قوی است که به ما کمک می کند از جوانب مختلف به تصمیمات مهم خود در زندگی نگاه کنیم. این تکنیک به ما کمک میکند با هل دادن خودمان فراتر از روش های فکر کردن عادیمان، تصمیمات بهتری اتخاذ کنیم. به همین ترتیب، به ما کمک می کند که پیچیدگی یک تصمیم را به طور کامل درک کنیم و مسائل و فرصت هایی را که ممکن است به آن دقت نکرده باشیم را پیدا کنیم.
خیلی از افراد موفق از یک دیدگاه منطقی و مثبت به قضایا نگاه می کنند و این یکی از دلایلی است که در کار و زندگی خود موفق شده اند.
اما معمولاً قادر نیستند از دید احساسی، انگیزشی خلاقانه و منفی به مسئله بنگرند. این یعنی آنها مقاومت در برابر تغییر را دست کم می گیرند، پرش های خلاقانه ندارند و قادر به داشتن برنامه های احتمالی و تصادفی لازم برای زندگی نیستند. به همین ترتیب، افراد منفی گرا هم بسیار تدافعی هستند و افرادی که در حل مشکلات خود بسیار منطقی عمل می کنند نمی توانند از خلاقیت یا انگیزه خود در این راستا کمک بگیرند.
اگر با استفاده از تکنیک "6 کلاه فکری" به مشکلات خود نگاه کنیم، آنوقت می توانیم از این رویکردها برای رسیدن به بهترین راه حل ممکن استفاده کنیم. تصمیمات و برنامه های ما ترکیبی از جاه طلبی، مهارت در اجرا، حساسیت، خلاقیت و برنامه ریزی تصادفی خواهد بود.
چطور از این تکنیک استفاده کنیم:
برای استفاده از تکنیک "6 کلاه فکری" و برای ارتقاء کیفیت تصمیم گیریهایمان، باید به تصمیم سر گذاشتن هر کدام از این کلاه ها فکر کنیم.
هر کلاه فکری نوعی متفاوت از فکر کردن است که در زیر به توضیح آن خواهیم پرداخت:
کلاه سفید : Liansharj.ir
در این طرز تفکر شما بر اطلاعات موجود تمرکز میکنید. به اطلاعاتی که در دست دارید نگاه کنید و ببینید چه چیزی دستگیرتان میشود.
کمبودهای اطلاعاتتان را دریابید و سعی کنید یا آنها را پر کنید یا در نظرشان داشته باشید. اینجاست که میتوانید رویدادهای قدیمی را تجزیه و تحلیل کنید.
کلاه قرمز : Liansharj.ir
با سر گذاشتن کلاه قرمز باید با بصیرت، درک مستقیم و احساستان به تصمیم نگاه کنید. همچنین سعی کنید فکر کنید که چرا بقیه مردم احساسی برخورد می کنند و سعی کنید بفهمید واکنش های شهودی افرادی که کاملاً از دلایل و منطق شما با خبر نیستند را درک کنید.
کلاه سیاه : Liansharj.ir
در این طرز تفکر باید به همه چیز منفی گرایانه، محتاطانه و تدافعی نگاه کنید.
ببینید چرا ایده ها و رویکردهای مختلف ممکن است مؤثر نباشد. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که نقاط ضعف مسئله را در برنامه تان به خوبی به شما نشان می دهد.
به شما این امکان را می دهد که آنها را از بین برده، رویکردتان را تغییر دهید یا برنامه های تصادفی برای برخورد با مشکل آماده کنید. این کلاه به شما کمک می کند برنامه هایتان را سخت تر و ارتجاعی تر اتخاذ کنید. همچنین می تواند به شما کمک کند که نواقص و خطرات کار را قبل از اینکه وارد عمل شوید، بشناسید.
این یکی از بهترین فواید این تکنیک است. خیلی از افراد موفق آنقدر به مثبت اندیشی عادت می کنند که گاهی اوقات نمی توانند مشکلات را از قبل تشخیص دهند و برای دشواری ها آمادگی لازم را نداشته باشند.
کلاه زرد : Liansharj.ir
کلاه زرد به شما کمک می کند مثبت به قضیه نگاه کنید. یک دیدگاه مثبت گرایانه است که به شما کمک می کند همه فوائد و مزایای یک تصمیم و ارزش های درون آنرا ارزیابی کنید.
همه ی فرصت هایی که ممکن است در پی آن برایتان به وجود آید را تشخیص دهید. رویکرد کلاه زرد به شما کمک می کند وقتی همه چیز گرفته و ناراحت کننده است همچنان به راهتان ادامه دهید و امیدتان را از دست ندهید.
کلاه سبز : Liansharj.ir
این کلاه خلاقیت است. اینجاست که می توانید راه حل های خلاقانه برای یک مشکل ابداع کنید. یک طریقه فکری است که در آن ایده ها به هیچ وجه نقد نمی شوند.
کلاه آبی : Liansharj.ir
کلاه آبی کنترل پروسه است. وقتی به خاطر فقدان ایده و نظر، وارد مشکل می شوید، این کلاه شما را به سمت کلاه سبز هدایت می کند. وقتی نیاز به تصمیمات تصادفی دارید، کلاه سیاه را به شما معرفی می کند و از این قبیل.
این تکنیک را می توانید در میتینگ ها یا در مشکلات شخصی خودتان مورد استفاده قرار دهید. در میتینگ ها این مزیت را دارد که اختلاف نظرها را از بین می برد.
یک رویکرد متفاوت می تواند این باشد که به مشکلات از دید متخصصین مختلف (مثلاً پزشکان، معماران، مدیران و ...) یا از دید مشتریان مختلف نگاه کنید.
مثال : Liansharj.ir
مدیران یک شرکت تولیدی دنبال این هستند که آیا باید یک دفتر جدید بر پا کنند یا نه. اقتصاد شرکت رو به راه است و فضای خالی درون شرکت رو به اتمام. آنها تصمیم می گیرند از تکنیک "6 کلاه فکری" برای تصمیم خود استفاده کنند.
وقتی با کلاه سفید به مسئله نگاه می کنند، اطلاعاتی که در دست دارند را تحلیل می کنند.
روند پر شدن فضاهای شرکت را که نشان می دهد رو به کاهش سریع است بررسی می کنند.
پیش بینی می کنند که تا زمانی که دفتر جدید ساخته شود، مطمئناً با کمبود فضا روبرو خواهند شد.
طرح های کنونی دولت اعلام می کند که اقتصاد حداقل در دوره ساخت رشد ثابتی دارد.
با کلاه قرمز بعضی از مدیران فکر می کنند که ساختمان پیشنهادی اصلاً زیبا نیست. با اینکه خیلی اقتصادی است اما کارمندان ممکن است علاقه ای به کار کردن در آن محل را نداشته باشند.
وقتی مدیران با کلاه سیاه به قضیه نگاه می کنند نگران این هستند که طرح های هیئت مدیره اشتباه باشد.
اقتصاد باید به رکود چرخشی وارد شده باشد که در آن مورد ساختمان شرکت ممکن است برای مدت طولانی خالی باشد.
اگر ساختمان مورد نظر زیبا نباشد، آنوقت کمپانی ها تصمیم می گیرند که در یک ساختمان بهتر و زیباتر با همان میزان اجاره بها کار کنند. اما با کلاه زرد، فکر می کنند که اگر اقتصاد بالا بکشد و طرح ها به همان صورت باقی بمانند، شرکت بیشترین سود را خواهد داشت.
اگر خوش شانس باشند می توانند ساختمان را قبل از اینکه به رکود اقتصادی برسند، فروخته یا به رهن و اجاره بگذارند.
با کلاه سبز این نکته را در نظر می گیرند که آیا باید طرح ساختمان را تغییر دهند تا کمی خوشآیندتر شود. مطمئناً می توانند طراحی داخلی آنرا کمی دستکاری کنند و با خرید وسائل و لوازم ارازن قیمتی آنجا را بهتر از آنچه هست نشان دهند.
کلاه آبی توسط رئیس جلسه برای حرکت بین روش های فکری مختلف استفاده می شود. ممکن است سایر شرکت کننده های میتینگ را از تغییر سبک های مختلف یا نقد ایده های افراد دیگر بازدارد.
نکات مهم :
"6 کلاه فکری" تکنیکی بسیار خوب برای نگاه کردن به تأثیر تصمیمات از نقطه نظرات مختلف است.
این تکنیک این امکان را فراهم می آورد که از احساسات و شکاکیت های لازم برای رسیدن به تصمیمات منطقی استفاده شود. فرصت خلاقیت را نیز در تصمیم گیری ایجاد می کند.
همچنین کمک می کند که مثلاً افراد منفی گرا کمی مثبت تر و خلاقانه تر به مسائل نگاه کنند.
برنامه ها و تصمیماتی که با استفاده از روش "6 کلاه فکری" اتخاذ میشوند بسیار منطقی تر و بهتر هستند. این تکنیک همچنین می تواند به شما کمک کند از اشتباهات متداول در تصمیم گیری ها جلوگیری به عمل آورید.
منبع: سالنامه سلامت - مؤسسه محک
10 دلیل اهمیت برنامه ریزی برای زندگی
اگر تا به حال برای مسافرت، مراسم عروسی، میهمانی یا یک مراسم خاص برنامه ریزی کرده باشید، می دانید که چه کارهای زیادی باید انجام دهید.
برنامه ریختن، بررسی کردن، تنظیم کردن و دوباره برنامه ریختن، همه و همه را باید برای رسیدن به نتیجه ی دلخواه انجام دهید.
افراد زیادی از اهمیت برنامه ریزی برای رویدادها و اتفاقات مهم زندگی آگاه هستند، اما کمتر کسی پیدا می شود که از اهمیت برنامه ریزی برای کل زندگی خود آگاه باشد.
گفته می شود که مردم معمولاً برنامه ریزی نمی کنند که شکست بخورند، بلکه در برنامه ریزی کردن شکست می خورند.
کاملاً واضح است که راه انداختن یک مراسم عروسی بدون برنامه ریزی فاجعه آمیز است. اما در مورد زندگیتان چه؟
ما سه راه را می توانیم انتخاب کنیم :
یا خودمان باعث روی دادن اتفاقات زندگی شویم،
یا کنار بایستیم و پیش آمدن اتفاقات را نظاره کنیم،
یا از اتفاق افتادن آنها گیج و مبهوت بمانیم.
اگر واقعاً بخواهیم که هماهنگ با رؤیاها و امیال خود _ هر چه واقعی تر و منطقی تر، بهتر _ زندگی کنیم، باید جزء آن دسته از افرادی باشیم که خود باعث پیش آمدن اتفاقات می شوند. برای موفقیت و رسیدن به آنچه می خواهیم، باید برنامه ریزی کنیم!
در این مقاله 10 دلیل عمده اهمیت برنامه ریزی برای زندگی، عنوان شده است.
با مطالعه ی این 10 دلیل، متوجه خواهید شد که چرا برای رسیدن به موفقیت نیاز به برنامه ریزی داریم :
1. یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما جهت می دهد. برنامه ریزی این فرصت را در اختیارتان قرار می دهد که بدانید به کجا می خواهید بروید و چطور باید به آنجا بروید. بدون برنامه، شما در زندگی جهت نخواهید داشت و وقت خود را برای کارهایی تلف خواهید کرد که ممکن است هیچ تأثیری در آینده ی شما نداشته باشند.
2. یک زندگی برنامه ریزی شده، رؤیاهای شما را قابل دسترس قرار می دهد. اگر تا به حال رؤیاهایتان برایتان غیرممکن و دست نیافتنی می نمود، شاید به این خاطر بوده شما هیچ طرح و برنامه ای برای رسیدن به آنها آماده نکرده اید.
برنامه ی زندگی برای مراحل رسیدن به رؤیاهایمان را به ما نشان خواهد داد.
3. یک زندگی برنامه ریزی شده، کنترل زندگی را در دست خودتان قرار می دهد. اگر زندگیتان را به شانس و اقبال واگذار کنید یا اجازه بدهید که دیگران زندگیتان را کنترل کنند، مطمئناً ناامید و دلسرد خواهید شد. در دست گرفتن کنترل زندگیتان تنها راه رسیدن به چیزهایی است که واقعاً می خواهید.
4. یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما آرامش می دهد. همین که بدانید قدم ها و مراحل رسیدن به آنچه از زندگی می خواهید را طی می کنید، به شما احساس آرامش خواهد داد. بدون برنامه، دچار گیجی و سردرگمی خواهید شد که کجا بروید و روزهایتان را چطور بگذرانید.
5. یک زندگی برنامه ریزی شده به ما هدف می دهد. وقتی تصمیم می گیریم که با برنامه زندگی کنیم، یعنی می خواهیم هدفمند زندگی کنیم. دیگر زندگی کردنمان، بودن خالی نیست. ما برای خود هدفی داریم و برای رسیدن به آن قدم برمی داریم.
6. یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما شور و اشتیاق می دهد. موفّقيّت سرنوشت نیست. موفّقيّت، تحقّق پیش رونده ی یک هدف ارزشمند است.
وقتی هدفی پیش روی خود داشته باشیم، با شور و اشتیاق بیشتر زندگی می کنیم و برای رسیدن به آن هدف قدم برمی داریم.
7. یک زندگی برنامه ریزی شده، به ما قدرت می دهد. برنامه ریزی و هدفمند بودن در زندگی باعث میشود به همان طریقی که دوست داریم زندگی کنیم و به کسی نیاز نداشته باشیم.
8. یک زندگی برنامه ریزی شده باعث می شود شکرگذار نعمت های خداوند باشیم. ما ناظر هر آن چیزی خواهیم بود که خدا به ما داده و برنامه ریزی برای زندگیمان نشان می دهد که به نعمت های خدا احترام می گذاریم، قدر آنها را می دانیم و شکرگزار هستیم.
9. یک زندگی برنامه ریزی شده به ما آزادی می دهد. وقتی برای شکل دادن به سرنوشتمان آزادی طلب کنیم، واقعاً آزاد خواهیم بود.
10. یک زندگی برنامه ریزی شده باعث می شود ناخودآگاهمان هم به خدمت ما درآیـد. وقتی برنامه ریزی می کنیم، بصیرتی در ناخودآگاه خودمان می کاریم و آن بصیرت، فرصت های لازم برای رسیدن به موفّقيّت را برایمان فراهم می آورد.
چرا کتابخوانها بهترین آدمهایی هستند که میتوان عاشقشان شد؟
مطالعات ثابت کرده، کتاب خوان ها در قیاس با افراد عادی آدمهای خوبتر و باهوشتری هستند و شاید تنها آدمهایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشق شدن را داشته باشند.
بر اساس مطالعاتی که روانشناسان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام دادهاند، کسانی که رمان میخوانند میان انسانها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، میتوانند عقاید، نظر و علائق دیگری دیگری را مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند.
آنها میتوانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.
تعجبی هم ندارد که کتابخوانها آدمهای بهتری باشند.
کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.
کتابخوانها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدمها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیدهاند که غیر کتابخوانها امکان ندارد از آن سر دربیاورند و مرگ انسانهایی را تجربه کردهاند که شما هرگز آنها را نمیشناسید.
آنها یاد گرفتهاند که زن بودن چیست و مرد بودن یعنی چه!.
فهمیدهاند که تماشای رنج دیگران یعنی چه!.
کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چهقدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قویتر میشود و در نهایت باعث میشود این بچهها واقعاً عاقلتر شوند، با محیطشان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درکشان بالاتر برود.
تجربههای قهرمانهای داستانها تبدیل به تجربههای خود خوانندهها میشود. قهرمان داستان
هر درد و رنجی که شخصیت داستان میکشند، تبدیل به باری میشود که خواننده باید تحمل کند.
خوانندههای کتابها هزاران بار زندگی میکنند و از هر کدام از این تجربهها چیزی یاد میگیرند.
اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند و فضای خالی قلبتان را پر کند، میتوانید این کتابخوانها را در کافیشاپها، پارکها و متروها پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آنها را به جا خواهید آورد.
کتابخوانها با شما حرف نمیزنند، با شما رابطه برقرار میکنند.
آنها در نامهها یا مسیجهایشان انگار برایتان شعر مینویسند. صرفاً به سؤالاتتان جواب نمیدهند یا بیانیه صادر نمیکنند، بلکه با عمیقترین افکار و تئوریها پاسخ شما را میدهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایدههایشان مسحور خواهند کرد.
منبع: نشر نوگام
دمنوش به
مراحل تهیه دمنوش «به»
به مقوی قلب، معده و اعصاب است. و نوشیدنی بسیار مناسب برای پاییز و زمستان است.
1. برای تهیه این دمنوش نخست باید" به "رسیده و شیرین ایرانی بخرید. "به"های وارداتی با اینکه ظاهر هندسی آراسته تری دارند در بیشتر موارد از بو و مزه لازم بی بهره اند و بیشتر برای تزئین ظرف میوه مناسب اند تا کاربرد و فایده طبی.
2. "به" را خوب بشویید تا پرزهای روی آن برود. اگر پوست به کاملاً زرد باشد نیازی به گرفتن آن نیست.
3. پس از شستن "به" باید آن را با رنده فلزی خلال کنید تا قطعاتی به طول حدوداً 3 سانتی متر و قطر حدود 2 میلی متر به دست آورید. قطعات ریزتر یا درشت تر ممکن است در مراحل بعدی شما را با مشکل روبرو کنند.
4. پس از این کار باید قطعات رنده شده به را در یک سینی بگسترانید و روی وسیله گرمازایی با گرمای ملایم و پیوسته، مانند شوفاژ، قرار دهید.
بسته به رطوبت هوا و دمای گرم کننده بین 1 تا 2 روز طول می کشد تا قطعات به خشک شوند.
در این مرحله، خشکی نباید آن قدر شدید باشد که خلال ها را بتوان مانند چوب کبریت شکست.
5. مرحله پایانی در تهیه دمنوش به، بو دادن آنهاست که نیاز به کمی مهارت دارد وگرنه ممکن است دمنوش خوب از کار درنیاید.
برای این کار باید یک ماهی تابه فلزی را روی شعله گاز بگذارید تا ظرف خوب خوب داغ شود به قدری که اگر قطره ای آب در آن ریختید به پرش درآید و زود بخار شود. سپس خلال های به خشک شده را یکباره در ماهیتابه ریخته و به سرعت با قاشق چوبی زیر و رو کنید تا حرارت به طور یکسان به همه خلال ها برسد.
این کار را تا وقتی که رنگ خلال ها به قهوه ای پررنگ برسد ادامه بدهید.
کمی دود بلندشدن از این خلال ها هیچ عیبی ندارد و حتی به خوش رنگتر شدن دمنوش هم کمک می کند، بنابراین از برخاستن کمی دود و دم نترسید.
6. پس از تغییر رنگ و بوداده شدن به ها، ماهیتابه را از حرارت دور کنید و بگذارید خنک شود. سپس آن را در ظرف دربسته شیشه ای نگهداری کنید و از رطوبت هم دور نگهدارید.
7. برای تهیه دمنوش برای هر نفر حدود یک قاشق غذاخوری معمولی از آن را در یک قوری با یک لیوان آب جوش به مدت 20 دقیقه روی بخار، خوب دم کنید و سپس نوش جان کنید.
افزودن مقدار اندکی زعفران آثار قلبی و مغزی آن را تقویت می کند و رنگ و مزه اش را هم ارتقاء می دهد. اگر به کاملاً شیرین بوده باشد نیاز چندانی به شیرین کننده ندارید ولی اگر دوست داشتید خوب است که آن را با کمی نبات شیرین کنید و بنوشید.
دکتر مجید انوشیروانی
مجموعه اصطلاحات سیاسی
آنارشیسم: کارشناسان علم سیاست بر این عقیده اند که اگر در جامعه ای آنارشیسم اجرا شود، جامعه به هرج و مرج خواهد انجامید.
آنارشه: وابسته به وزارتخانه.
اتوریتارتیسم: سیستم حکومتی که در آن فردی تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد.
اتوکراسی: سیستم حکومتی است که در آن تمام قدرت در دست زمامدار باشد.
اعتصاب: دست از کار کشیدن کارمندان، تعطیل کردن کار.
اقلیت ها: این اصطلاح شامل اقلیت های نژادی، مذهبی و یا زبانی می شود که مقیم کشوری هستند و نژاد یا مذهب یا زبان آن ها با اکثریت مردم آن کشور تفاوت دارد مانند: ارامنه، آشوریان، یهودیان و زرتشتیان در ایران امروز.
امپریال: امپراطوری، شاهنشاهی.
امپریالیست: طرفدار و هواخواه امپراطوری.
اینترناسیونال: جهانی، بین المللی.
اولتبماتوم: اتمام حجت.
بربریسم: وحشیگری، توحش.
پارتیزان: سرباز چریک، طرفدار، هواخواه.
پارلمان: مجلس شورای ملی، مجلس نمایندگان ملت در کشورهای مشروطه و جمهوری.
تاکتیک: فن جنگ و راهنمایی سپاه در نبرد با دشمن.
ترور: وحشت و هراس، کشتن و از بین بردن.
تروریست: عامل ترس و حشت و آدمکشی.
تروریسم: عقیده بر لزوم آدمکشی و تهدید و تخریب ایجاد وحشت در بین مردم برای راه انداختن حکومت و در دست گرفتن زمام دولت یا تحمیل عقیده و فلسفه به جامعه.
تمدن: مجموعه تدابیری است که انسان برای رفع احتیاجات مادی و معنوی خود اتخاذ می کند و به وسیله ی آن بر طبیعت و موانع و مشکلات آن تسلط می یابد.
دسپوت: مستبد.
دماگوژی: عوام فریبی.
دموکرات: آزادی خواه، طرفدار آزادی.
دمکراتیک: شیوه همراهی.
دموکراسی: حکومت مردم بر مردم به وسیله مجلس نمایندگان انتخابی و تبعیت از رأی اکثریت.
دیپلمات: سیاسی، سیاستمدار.
دیپلماسی: سیاست، علم، سیاست، حل و عقد امور میان کشورها و ممالک خارجی.
دیکتاتور: خودرأی، مستبد.
رادیکالیسم: مکتبی در سیاست که هواخواهان آن از اوضاع موجود ناراضی بوده و طالب تجدیدنظر و درهم شکستن تمامی قوانین و نظام ها می باشد.
رفراندم: مراجعه به آراء عمومی از طرف دولت برای گرفتن اکثریت آراء مردم.
رفرم: تغییرات و اصلاحات سطحی در امور سیاسی و اقتصادی بدون شورش و انقلاب.
رولوسیون: شورش و طغیان.
رؤیالیسم: روش سلطنت طلبان در برابر جمهوری خواهان.
ستون پنجم: عنوان گروهی سری از جاسوسان و طرفداران دشمن در داخل کشور و در پشت جبهه های جنگ که به نفع دشمن کار می کنند.
سنا: مجلسی که نمایندگان آن از بین افراد ممتاز انتخاب شوند.
سناتور: نماینده مجلس سنا.
فئودال: مالکی که بر رعایای خود حکومت می کند.
فئودالیسم: کشورهایی که عده ای از مالکین و اشراف و ملاک باشند.
فاکسیون: حزب.
فدرال: اتحاد.
فدراسیون: اتحاد چند دسته از مردم.
فدرالیسم: حکومتی که از اتحاد ایالات مستقل تشکیل شود.
فراکسیون: گروهی هم عقیده از یک حزب یا جمعیت.
کاپیتال: سرمایه.
کاپیتالیسم: سیستم حکومت سرمایه داری که در آن وسایل عمده تولید، در دست سرمایه داران است و اصل مالکیت آن محترم است.
کمیته: انجمن.
کنسول: مأمور دولتی در کشور خارجی جهت بررسی به کار هموطنانش.
کنفدراسیون: فدراسیونی بین چند کشور.
کودتا: تغییر ناگهانی رژیم و سقوط دولتی به وسیله عده ای برای به دست گرفتن حکومت.
لیبرال: آزادیخواه.
لیبرالیسم: یک نظریه سیاسی و اجتماعی است که هواخواه آزادی فرد در اندیشه و گفتار و کردار می باشد.
ماتریالیسم: مکتب مادی یا فلسفه مادیت و اعتقاد به این که تنها ماده وجود دارد و همه ی طبیعت تجلی های گوناگون ماده است.
متروپل: کشورهایی که مستعمره دارند.
میتینگ: اجتماع مردم برای سخنرانی درباره مسائل اجتماعی.
ناسیونال: ملی.
ناسیونالیسم: فلسفه و مکتب ملیت و وحدت ملی یعنی تقسیم جهان به کشورهایی به نام ملت ها که تابع حکومتی جداگانه و مستقل باشد.
واحد پول کشورهای جهان
آلمان: مارک
آلبانی: لک
آرژانتین: پزو
آنگولا: کوانزا
آفریقای جنوبی: راند
آفریقای مرکزی: فرانک
اتیوپی: بیر
اتریش: شیلینگ
استرالیا: دلار
اسپانیا: پزوتا
الجزایر: دینار
السالوادور: کولون
باهاما: دلار باهاما
بحرین: دینار
باربادوس: دلار
بنگلادش: تاکا
بلغارستان: لیوا
بلیز: پوند انگلیس
اکوادور: سوکره
اندونزی: روپیه
انگلستان: پوند
امارات متحده عربی: درهم
اوروگوئه: پزو
اوگاندا: شیلینگ
آمریکا: دلار
ایتالیا: لیر
ایرلند: پوند
ایران: ریال
بلژیک: فرانک بلژیک
برمه: کیات
تانزانیا: شیلینگ
تایلند: بات
تایوان: یوآن
ترکیه: لیره
توکو: فرانک
جامائیکا: دلار
بنین: فرانک
بوتان: روپیه
بوتسوانا: پولا
بولیوی: پزو
گینه نو: کینا
پاراگوئه: گوارانی
پاکستان: روپیه
پاناما: بالبوآ
پرو: سول
پرتغال: اسکودو
زئیر: زئیر
زلاندنو: دلار
زیمبابوه: دلار
ژاپن: ین
ساحل عاج: فرانک
سان مارینو: لیره ایتالیا
سریلانکا: روپیه
سنگال: فرانک
چین: یوآن
جیبوتی: فرانک
چاد: فرانک
چک اسلواکی: کورونا
دومینیکا: دلار
دومینیکن: پزو
روآندا: فرانک
رومانی: لگو
روسیه: روبل
زامبیا: کواچا
شیلی: پزو
عراق: دینار
عمان: ریال
عربستان: ریال
فرانسه: فرانک
فلسطین: لیره
فنلاند: مارکا
فیلیپین: پزو
سوئد: کرون
سوئیس: فرانک
سورینام: فلورین
سودان: پوند
سوریه: لیره
سومالی: شیلینگ
سیشل: روپیه
کنگو: فرانک
کنیا: شیلینگ
کوبا: پزو
کومور: فرانک
کیپ ورد: اسکودو
گابون: فرانک
گامبیا: دالاسی
گواتمالا: کتسال
گویان: دلار
گینه: سیلی
قبرس: پوند
قطر: ریال
کاموج: ریئل
کامرون: فرانک
کانادا: دلار
کره جنوبی: وون
کلمبیا: پزو
لوکزامبورک: فرانک
لهستان: زلوتی
لیبریا: دلار
لیختن اشتاین: فرانک
لیبی: دینار
مالاگاسی: فرانک
مالت: پوند
مالزی: رینگیت
مالی: فرانک
مصر: چینی
گینه استوائی: اکوتل
گینه بیسائو: پزو
لبنان: لیره
لائوس: کیپ
سوتو: راند
موریس: روپیه
موزامبیک: اسکودو
موتاکو: فرانک
نپال: روپیه
نروژ: کرون
نیجر: فرانک
نیجریه: نایرا
نیکاراگوا: کوردوبا
واتیکان: لیره
مجارستان: فورنیت
مغرب: درهم
مغولستان: توگریک
مکزیک: پزو
موریتانی: پزو
یمن: ریال
یوگسلاوی: دینار
یونان: دراخما
هائیتی: گورد
هلند: فلورن
هند: روپیه
هندوراس: لمپیرا
ونزوئلا: بولیوار
ویتنام: دونگ
خشونت در رانندگی
شما پـشت چراغ قرمز منتظر سبز شدن چراغ هستید که مـاشیـن عقبی یک دقیقه مانده تا چراخ سبز شود شروع میکند به بوق زدن و دست تکاندادن که چرا حرکت نمیکنی!
خشونت و پرخاشگری برخی رانندگان حین رانندگی به یکی از معضلات و عوامل استرسزای زندگی روزمره تبدیل گشته است. چنانچه با این معضل برخورد معقول و منطقی نگردد میتواند به نزاعهای خیابانی، تصادفات و حتی مرگ نیز منجر گردد. برخی عوامل هستند که بروز این پدیده را افزایش میدهد:
1. عوامل محیطی: ترافیک سنگین، آب و هوا (گرما، سرما و رطوبت زیاد)، آلودگی صوتی، آلودگی هوا، تنگی وقت و عجله داشتن.
2. عوامل روانی: تحت تأثیر خشم، ترس، اضطراب، ناکامیها، خوابآلودگی، درد شدید، مشروبات الکلی و داروها رانندگی کردن.
افرادی که حین رانندگی به خشونت دست میزنند به 2 دسته تقسیم میگردند:
1. افرادی که مقصر هستند و از روی غرض و به عمد دست به رفتارهای خشونتآمیز و غیرقانونی میزنند.
2. افرادی که سهواً حین رانندگی رفتار خشونتآمیز و غیرقانونی از خود بروز میدهند و ما به اشتباه تصور میکنیم آنها عمداً به چنین اعمالی دست زدهاند.
نمونههایی از رفتار رانندگان خشن و پرخاشگر به قرار زیر میباشد:
1. ویراژ دادن پی در پی.
2. سبقت غیرقانونی و یا خطرناک.
3. بوق زدن بیمورد و ممتد.
4. فریاد کشیدن، فحاشی و توهین از طریق اشارات و حرکات دست و یا چهره.
5. ورود ممنوع آمدن.
6. کورس گذاشتن با خودروهای دیگر.
7. با سرعت آهسته مقابل خودروهای دیگر رانندگی کردن به منظور اذیت و آزار رانندگان.
8. خارج گشتن از خودرو و گلاویز شدن با سایر رانندگان.
9. بدون زدن راهنما تغییر لاین دادن و یا پیچیدن.
10. چراغ زدنهای بیمورد بهعنوان علامت برای کنار کشیدن راننده روبرویی.
11. عدم حفظ فاصله مناسب و ایمن با خودروی روبرویی. با فاصله خیلی اندک به تعقیب خودروها پرداختن به منظور به وحشت انداختن، دستپاچه کردن و از مسیر کنار زدن رانندگان.
12. با سپر به خودروهای روبرویی کوبیدن.
13. با سرعت و بدون احتیاط جلوی خودروها پیچیدن.
14. عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و حق تقدم.
15. ترمز کردنهای بیمورد و ناگهانی.
16. صحبت کردن با تلفن همراه و بیتوجهی به رانندگی و دیگر خودروها.
17. صحبت کردن با عابرین پیاده و یا سایر رانندگان و ایجاد راهبندان و سد معبر.
18. پارک کردن مقابل درب پارکینگها و یا پارککردن خودرو به طور نامناسب.
• دلایل رانندگی خشونت آمیز:
1. افراد خودنمایی که با رانندگی با سرعت بالا و یا ویراژ دادن میخواهند عقده خودکمبینی خود را جبران کنند.
2. افرادی که از تعادل روحی و روانی برخوردار نبوده و از احساساتی چون خشم، ترس، بیاعتمادی، بیکفایتی و ناکامیهای شخصی اشباع گشتهاند و با بیاحتیاطی در رانندگی و عدم احترام به سایر رانندگان میکوشند تا خود را تخلیه احساسی کنند.
3. برخی افراد روحیه رقابتجویانه بیمارگونهای دارند که میخواهند در هر زمینهای نفر نخست باشند بنابراین حین رانندگی از همه سبقت میگیرند و چنانچه خودرویی از آنها سبقت بگیرد عصبانی میشوند و یا زمانی که نتوانند چراغ سبز را تا پیش از اینکه قرمز شود رد کنند احساس بیکفایتی میکنند.
4. متأسفانه و متأسفانه! یک فرهنگ پنهان، مرموز و خطرساز نیز در جامعه شایع شده که سبقت گرفتن و جلو زدن از سایر خودروها به نوعی افتخار، برتری و یا نشانه مهارت در رانندگی است. همچنین ویراژ دادن و یا به اصطلاح عامیانه لایی کشیدن.
5. خیلی از افراد نسبت به راننده خودروها تبعیض قائل میشوند:
از لحاظ ظاهر، جنسی، نژاد و یا سن.
برای مثال بسیاری از رانندگان مرد تصور میکنند زنان رانندگان قابلی نبوده و هنگام مواجهه با آنان با خشونت رانندگی میکنند و حقوق آنان را نادیده میگیرند.
6. برخی افراد دچار خودشیفتگی و خود بزرگبینی میباشند و تصور میکنند حقتقدم همواره با آنهاست و این تنها وظیفهی دیگر رانندگان است که همواره حقوق آنان را تمام و کمال رعایت کنند.
7. برخی رانندگان صاحب خودروهای گرانقیمت و مدل بالا تصور میکنند تمام خیابان از آن آنهاست و خودروهای مدل پایین و یا ارزان قیمت حق تردد ندارند و چنانچه خودروی مدل پایینی را مقابل خود ببینند با زدن بوقهای مکرر تلاش میکنند آن خودرو را پشت سر بگذارند و اندکی احساس برتری کنند.
8. برخی افراد نیز تحت تأثیر مشروبات الکلی و یا روانگردان رانندگی میکنند و کنترل رفتار خود را ندارند.
9. برخی افراد برای انتقامجویی و تلافیکردن حرکت ناشایست و یا غیرقانونی رانندگان دیگر دست به خشونت در رانندگی میزنند.
10. برای اغلب رانندگان، خودروهایشان حریم شخصی آنان محسوب میگردد. به همین لحاظ رانندگان همواره تلاش میکنند از قلمرو خود دفاع کنند.
11. رانندگی ناشیانه و بیهدفِ برخی رانندگان، خشم افراد تندخو را برمیانگیزد.
• چگونه با رانندگان پرخاشگر و خشن کنار بیاییم:
1. همواره یک رانندهی مؤدب و محتاط باشیم. از ایجاد شرایطی که به تحریک سایر رانندگان میانجامد خودداری کنیم.
2. همیشه قوانین رانندگی را رعایت کنیم و کمربند ایمنی خود را پیش از رانندگی ببندید.
3. فاصلهی مناسب و ایمن خود را با خودرو روبرو حفظ کنیم. هیچگاه با فاصلهی اندک، به تعقیب خودروها نپردازیم.
4. اگر در لاین سرعت میراندید و رانندهای خواست از شما سبقت بگیرد به وی اجازه دهید تا عبور کند.
5. از نشان دادن حرکات دست و یا صورت بیمورد و توهینآمیز جداً خودداری کنیم.
6. از بوق خودرو درست و به هنگام استفاده کنیم. بوق یک وسیله ارتباطیست. از آن برای مجازات سایر رانندگان استفاده نکنیم. کنترل بوق خود را به دست بگیریم!
7. هرگاه با یک رانندهی عصبانی مواجه شدید به اوضاع بحرانی دامن نزنید. از برقراری تماس چشمی با رانندهی خشمگین جداً خودداری کنید.
8. هرگاه رانندهای شما را به مبارزه طلبید و یا سعی در تحریک شما داشت نفس عمیقی بکشید و بدون توجه به مسیر خود ادامه دهید.
9. اگر احساس کردید که مقصر هستید اشتباه خود را بپذیرید و فوراً با بالا آوردن دست خود، عذرخواهی کنید.
10. هیچچیز را به خود نگیرید. شتابزده هم تصمیمگیری نکنید شاید راننده مورد نظر شما عجله داشته باشد، عصبانی باشد، راه را گم کرده، به فن رانندگی آشنایی کامل ندارد و یا به دنبال آدرس میگردد. همواره خونسردی خود را حفظ کنیم.
11. هیچگاه عمل رانندگان دیگر را تلافی نکنیم.
12. از استرس خود بکاهید. شما نمیتوانید ترافیک و رانندگان دیگر را کنترل کنید اما واکنش خود را چرا. حین رانندگی به یک موسیقی ملایم و آرامش بخش گوش دهید.
13. بردباری خود را افزایش دهید و سریع از کوره در نروید.
14. پیش از آنکه تصمیم بگیرید عمل رانندهای دیگر را تلافی کنید و یا با وی گلاویز شوید از خود بپرسید: آیا این راننده ارزش این را دارد که شما وقت خود را هدر دهید، اعصابتان را خُرد کنید، خود را به دردسر انداخته و یا آسیب ببینید؟ مسلماً نه!.
15. قبل از سبقت گرفتن و یا هرگونه تغییر مسیر، راهنما بزنید.
16. هنگام استفاده از نور بالای خودرو، دقت کنید.
17. از سد معبر جداً خودداری کنید. هنگام رانندگی با عابرین پیاده صحبت نکنید.
18. برنامهی خود را طوری تنظیم کنید تا به ترافیک برخورد نکنید.
19. از سلامتی خودرو خود پیش از رانندگی مطمئن گردید.
20. زمانی که خسته، خوابآلود، خشمگین و مضطرب هستیم، از رانندگی کردن اجتناب کنیم.
21. حین رانندگی با تلفن همراه خود صحبت نکنیم.
22. مقابل درب پارکینگها پارک نکنیم. هنگام پارک خودرویتان آن را گونهای پارک کنید که خودروهای پشت سر و یا روبروی شما قادر باشند از پارک خارج شوند.
23. کوچکترین اعتنایی به رانندگان فحاش و بیشخصیت نکنید. هیچگاه شأن و منزلت اجتماعی خود را تا سطح فرهنگی و شخصیتی اینگونه افراد تنزل ندهید.
منبع: سالنامه سلامتی مؤسسه محک
نیرومندترین انرژی برای زندگی
دعا كردن تنها عبادت نیست، تشعشعى است كه از روح دعا كننده برمی خیزد.
دعا نیرومندترین شكل انرژى است كه شخص می تواند تولید كند.
تأثیر دعا بر روح و جسم آدمى، به اندازه تاثیر غده هاى ترشح كننده بدن قابل اثبات است.
نتایج دعا را میتوان از راه افزایش كارآمدى بدن، افزایش نیروى فكرى، زیادتر شدن طاقت اخلاقى و عمیق تر شدن فهم آدمى از واقعیت هایى كه با روابط بشرى همراه است، اندازه گرفت. تولید انرژی
اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازیم، خواهیم دید که زندگى ما به صورت عمیق و مشهود تغییر خواهد كرد.
در اشخاصى كه زندگى درونی شان از طریق دعا تقویت یافته، آرامش و سكونى خاص دیده میشود. با دعا کردن، در عمق ضمیر انسان، شعله اى فروزان میشود و آدمى خود را میبیند و خود خواهى، خودپسندى احمقانه، ترسها، آزها و اشتباهات خود را كشف می كند.
با دعا کردن، در درون انسان، الزام اخلاقى و فروتنى عقلانى پدید مى آید و به این ترتیب، روح به كشور لطف و عنایت الهى سفر مى كند.
نیروى دعا به اندازه نیروى جاذبه زمین حقیقت دارد. من، به عنوان یك پزشك، بیمارانى را دیده ام كه پس از مأیوس شدن از هر نوع درمان در نتیجه تأثیر دعا از بستر بیمارى برخاسته اند.
تنها نیرویى كه بر «قوانین طبیعت» پیروز می شود، دعا است.
هر گاه دعا به صورتى شگفت انگیز اثرى از خود ظاهر سازد، می گویند «معجزه» صورت گرفته است.
در قلب مردان و زنانى كه دریافته اند دعا در زندگى روزانه شان نیرویى مددكار است، هر لحظه معجزه اى صورت می گیرد.
بسیارى از مردم دعا را پناهگاه ضعیفان یا درخواست كودكان براى به دست آوردن خیرات مادى تصور می كنند. این تصور به همان اندازه نابجا است كه كسى تصور كند باران ابزار پر كردن آبخورى مرغان است.
اگر بخواهیم درست سخن بگوییم، باید دعا را فعالیتى به شمار آوریم كه براى تكامل صحیح شخصیت و آخرین مرحله كمال انسانى ضرورت دارد.
اجتماع كامل و هماهنگ بدن و فكر و روح تنها در دعا و نماز پدید مى آید و به آدمى كه همچون نى شكننده است، نیرومندى و استقامتى برون از حد تصور می بخشد.
حقیقت كلماتى مانند «از خدا بخواهید، به اجابت خواهد رسید» با آزمایش بشرى به اثبات رسیده است.
دعاى حقیقى مانند رادیوم منبع نوعى انرژى درخشان است كه از خود آن به وجود می آید...!.
چرا دعا نیرویى چنین مؤثر به ما می بخشد؟
براى پاسخ به این پرسش (البته خارج از قضاوت علم) باید به این نكته اشاره شود كه همه دعاها در یك چیز اشتراك دارند.
دعاى دسته جمعى با آداب و تشریفات خود و درخواست ساده مرد بدوى براى این كه شكار خوب نصیبش شود، هر دو یك حقیقت را نشان می دهند و آن این كه انسان ها می خواهند نیروى محدود خود را از راه پیوستگى با سرچشمه پایان ناپذیر همه انرژی ها تقویت كنند و از آن مدد گیرند.
وقتى دعا می كنیم و نماز می خوانیم، خود را به نیروى فناناپذیرى كه جهان را می گرداند، پیوند می زنیم. می خواهیم بخشى از این نیرو براى نیازمندى هاى ما مصروف شود. حتى در این حاجت خواستن، نقص هاى بشرى ما جبران مى شود، چون از حالت نماز و دعا بیرون مى آییم، قوى تر شده ایم و آرامش پیدا كرده ایم.
امروزه، بیش از هر زمان دیگر، دعا در زندگى ضرورت دارد.
كم توجهى به دین، جهان را به كناره پرتگاه كشانیده است.
متأسفانه عمیق ترین منابع نیرو و كمال ما توسعه نیافته مانده است.
دعا كه اساسى ترین ورزش روح است، باید در زندگى خصوصى ما دخالت داشته باشد.
روح از یاد رفته آدمى باید چنان محكم شود كه دیگر بار وجود خود را اثبات كند.
اگر نیروى دعا بار دیگر آزاد شود و در زندگى مردان و زنان دخالت كند و اگر روح، مراد خود را شجاعانه آشكار سازد، مطمئنأ تیر دعاها براى رسیدن به جهانى بهتر به هدف اجابت خواهد رسید...!.
منبع: پرسمان
Spam, Worm, Trojan چه فرقی با هم دارند؟
Spam
Spam ایمیلی است كه به طور اتوماتیك برای اشخاص مختلف فرستاده می شود و اغلب اوقات یك محصول، سرویس و یا وب سایتی را تبلیغ می كند. Spamها مانند نامه های تبلیغاتی هستند كه توسط پست به شركت ها یا منازل فرستاه می شوند.
بعضی از Spam ها شامل مطالب فریبننده می باشند مانند این جمله : "شما برنده خوش شانس ما هستید، برای ارسال جایزه كافیست اطلاعات زیر را برای ما ارسال كنید ".
بعضی دیگر شامل تصاویر و عكس های غیراخلاقی می باشند.
Worm
Worm ها نوعی ویروس هستند كه اكثراً قابلیت تخریب به شكلی كه فایلی را از بین ببرند ندارند.
نحوه كار Worm اغلب به این شكل است كه در حافظه اصلی كامپیوتر (Ram) مستقر می شوند و شروع به تكثیر خودشان می كنند كه این عمل موجب كند شدن سیستم و كم شدن تدریجی فضای Ram می گردد.
كرم ها این قابلیت را نیز دارند كه برای آلوده كردن كامپیوترهای دیگر از ایمیل یا برنامه های چت استفاده كنند.
Trojan
اسب های تروا یا همان Trojan، ویروس نیستند، چرا؟ به دلیل آنكه بر اساس تعریف ویروس قابلیت تكثیر ندارند. اما این قدرت را دارند كه فایل های سیستم را پاك و یا به منابع ناشناس سازنده تروجان ارسال كنند، در نحوه كار نرم افزار اخلال به وجود آورند و یا سیستم را از كار بیاندازند. یك اسب تروا در حقیقت یك برنامه مخرب است كه خود را به شكل یك برنامه بی خطر و معمولی نمایش می دهد.
برگرفته از گلوریا
هرزنامه یا SPAM چیست؟
برخی می گویند كه هرزنامه (Spam) یعنی نامه های الكترونیكی ای كه از منابع نامشخص و یا ناشناخته ارسال و دریافت می شود. نظر شما چیست؟
در اینترنت، مقوله اخلاق و رعایت آن، مقوله ای دیگر است.
موضوع هرزنامه، به نوعی از حیطه امور فنی خارج می شود و وارد دنیای موضوعات اخلاقی میشود.
موضوع هرزنامه به عقیده كارشناسان و دست اندركاران حرفه ای فعالیتهای اینترنتی، بیشتر موضوعی اخلاقی است.
نامه های الكترونیكی به دو دسته تقسیم می شوند: اخلاقی و غیر اخلاقی.
نامه های اخلاقی، نامه هایی هستند كه ارسال كننده آنها مشخص و معتبر است و جزئیات موجود در Header پیام های الكترونیكی آنها كاملاً درست و بدون خدشه است.
نامه هایی كه ارسال كنندگان آنها رعایت اصول اخلاقی را كرده اند، نامه هایی هستند كه اگر به صورت گاهنامه، ماهنامه یا خبرنامه ارسال می شوند، گیرندگان به راحتی و بدون دردسر و دغدغه می توانند از آن فهرست خارج شوند.
نامه های غیراخلاقی، نامه هایی هستند كه در آنها ارسال كننده پیام نامشخص و گمنام است و یا اینكه Header این گونه نامه ها اساساً مخدوش، جعلی و ساختگی است، به طوری كه نمی توان ارسال كننده آنها را تشخیص داد و یا اینكه رد آنها را دنبال كرد.
به طور کلی، هرزنامه نامه های الكترونیكی انبوه و غیراخلاقی هستند كه به صورت «انبوه یا Bulk» یا «Mass» ارسال می شوند و اكثراً هم حاوی مطالبی غیرحرفه ای، خام، غلط، بی محتوا هستند که برای افراد به صورت ناخواسته ارسال می شوند و موجبات ناراحتی و انزجار گیرندگان آنها را فراهم می كنند.
متأسفانه مدت هاست که روبات هایی برنامه نویسی و ساخته شده که آدرس های ایمیل مردم را از روی صفحات وبلاگ و سایت جمع آوری می كنند. استفاده از اینگونه برنامه ها، كاری غیراخلاقی و نادیده گرفتن حقوق دیگران است.
نویسنده : تابان خواجه نصیری
پاکسازی کبد چرب با دو خوراکی معجزه گر
روغن زیتون دارای اثرات آنتی اکسیدانی است و توانایی تنظیم کار سلول کبد برای سرعت بخشیدن به سوخت و ساز بدن را دارد.
وظیفه اصلی کبد از بین بردن مواد سمی موجود در خون و همچنین سوخت و ساز و هضم غذا را بهبود می دهد.
محصولات غذایی که سرشار از غذاهای چرب، شکر تصفیه شده، افزودنی های مواد غذایی و استفاده بیش از حد از الکل به کبد بسیار آسیب می رسانند و به خاطر همین، کبد نمی تواند کار خود را به خوبی انجام دهد.
بسیاری از داروهای مختلف نیز باعث بالا رفتن سم در بدن می شود.
شما هم می توانید کبد خود را با یک قاشق غذاخوری آب لیمو با روغن زیتون، پاک کنید.
روغن زیتون:
از تجمع چربی در کبد و افزایش تری گلیسیرید (TG) که منجر به کبد چرب می شود جلوگیری می کند.
کبد چرب یک عامل خطر عمده برای دیابت، حملات قلبی و حتی سرطان است.
روغن زیتون، مانع تجمع تری گلیسیرید در کبد می شود.
بنابر تحقیقات، خواص مفید روغن زیتون در مبارزه با آسیب های مزمن کبدی اثبات شده است زیرا روغن زیتون دارای اثرات آنتی اکسیدانی می باشد و توانایی تنظیم کار سلول های کبد برای سرعت بخشیدن به سوخت و ساز بدن را دارد. خواص روغن زیتون
آب لیمو:
آب لیمو نه تنها به سم زدایی کبد، کمک می کند بلکه از سایر اندام های بدن هم مراقبت می کند تا آسیب نبیند.
تحقیقات جدید دانشمندان هندی نشان داد که هسپریدین (بیوفلاونوئید موجود در لیمو) برای محافظت از کبد بسیار مؤثر است و از ورود مواد سمی به کبد جلوگیری می کند.
مصرف آبلیمو و روغن زیتون:
مخلوط یک قاشق غذاخوری روغن زیتون و یک قاشق غذاخوری آب لیمو با معده خالی، قبل از صبحانه توصیه می شود.
سم زدایی کبد بسیار مهم است.
الکل دشمن است.
سعی کنیم مواد غذایی طبیعی و تازه استفاده کنیم.
همچنین لازم است از داروهای غیرضروری اجتناب کنیم.
به نقل از پارس نیوز
نیازهای خود را بشناسیم
تمامی انسان ها از در هر سن و جنسی نیازهایی دارند که در صورت برآورده نشدن موجب فشار و استرس بیشتر و در نتیجه عدم کنترل بر خود می شود.
بهتر است خود را تربیت کنیم و نیازهای اساسی و منطقی را از نیازهای کاذب تشخیص داده و جدا کنیم تا اهمیت هر گروه مشخص شود.
بهتر است زندگی را دار مکافات ندانیم بلکه یک میدان گشت و گذار لذت بخش تلقی کنیم.
برای این که بدانیم نیازهای اساسی ما چیست بهتر است بدانیم اکثر افراد نیازهای اساسی را فقط منحصر به غذا، نوشیدنی، خواب و... می دانند اما این موارد فقط بخشی از نیازها و در واقع نیازهای فیزیکی و جسمی ما رو تشکیل می دهند.
در مورد این نیازها بهتر است تغذیه ای سالم داشته باشیم، به اندازه کافی ورزش کنیم و بخوابیم اما در مورد نیازهای دیگر باید به نیازهای امنیتی که شامل ایمن بودن از خشونت، بی نظمی، بی ثباتی و هرج و مرج است توجه داشته باشیم.
نیازهای عاطفی که در بسیاری از انسان ها سرکوب میشود و تأثیرات قابل ملاحظه ای بر سلامت جسم و جان و روح و روابط افراد دارد نیز شامل مهرورزی است.
باید بدانیم که محبت به دیگران موجب دریافت محبت می شود و همواره انتظار محبت از دیگران نشانه خالی و تهی بودن ظرف خودمان از ظرفیت محبت ورزی است.
نیازهای ارزشی نیز شامل احترام به خود و عزت نفس ماست که بخش عمده ای از آن در دوران کودکی شکل می گیرد.
باید ارزش خود را بدونیم و برای خود احترام قائل باشیم و همواره با دیگران هم بزرگوارانه رفتار کنیم تا بتوانیم با اعتماد به نفس، کارها را بهتر انجام دهیم!.
منبع : healers
خانواده با محوریت زن
خانواده در هر جامعه شامل افراد مشخصی است که به عنوان فعالان یک اجتماع کوچک و همچنین یک نهاد مطرح هستند.
نهاد خانواده، مانند بسیاری از نهادهای اجتماعی، امری طبیعی است و تأسیس آن به حکم طبیعت است. در این نهاد هر کدام از افراد، وظایف خانوادگی و اعمال مربوط به خود که مطابق با موقعیت آنها میباشد بر عهده دارند، ضمن این که در بسیاری از موارد زندگی، با یکدیگر وجه مشترک دارند. در جامعه دو نوع خانواده(شهری و روستایی) وجود دارند که وضعیت زندگی در هر کدام از آنها با دیگری تفاوت دارد اما وظایف در همهی خانوادهها یکی است.
انواع وظیفه در تمامی خانوادهها شامل احساس مسئولیت، نظم، همکاری، تحمل مشکلات، از خودگذشتگی و مدیریت فردی و اجتماعی میباشد و پدر و مادر ادارهکنندهی زندگی خانوادگی هستند.
محوریت زن
خانواده، از ازدواج مرد با زنی تشکیل میگردد و تبدیل به کانون مهر و محبت و محل پرورش نسل و بقای آن میشود.
زمانی که یک مرد ازدواج میکند گفته میشود خانواده تشکیل داده، پس میتوان گفت که محور اصلی اجتماع با وجود زن شکل میگیرد.
شخصیت عالی زن از نظر زیبایی، پاکی، یاور زندگی و پشتوانهی روحی برای مرد به حدی است که تمامی انبیاء و پیشوایان مذهبی و مردان بزرگ دنیا با بیاناتی گوناگون به ستایش وی پرداختهاند و او را جلوهی حق و اساس جامعه و مخزن اسرار خلقت و داروی دردها و غمها و شریک زندگی و مایهی خوشبختی تعریف کردهاند.
زن یار مرد، همراز، همدم و همنشین مرد است و وجود او سرشار از عاطفه و احساسات است و تمایلات و فعالیتهایش بیشتر در محور خانه و فرزند متمرکز میشود.
زن منبع الهام و عشق و امید مرد و برای مرد منشأ کمال و رحمت است. عشق و محبت به عنوان عمیقترین غریزهی او،مایهی آرامش و آسایش زندگی است . کلیهی این ویژگیها موجب بقا و دوام خانواده است.
اهمیت ازدواج
برای زن، هیچ مسئلهای به اندازهی ازدواج، مهم نیست و هیچ موضوعی به این اندازه توجه او را به خود جلب نمینماید. این ویژگی اصلی روح زن که همانا دلبستگی به غیر است، همواره او را در جستجوی فردی که بتواند با تمام وجود خود را به او بسپارد، وامیدارد تا آنجا که همین حس دیگرخواهی و دلبستگی در مورد همسر به حد کمال خود میرسد و سپس با حضور فرزند در صحنهی زندگی او اوج میگیرد.
عاطفه و دیگرخواهی زن، معمولأ صرف فرزند و شوهرش میشود و بر همین اساس، عمومأ زن مشوق و پشتیبان خوبی برای همسر خود به شمار میرود.
مرد پس از ازدواج با زن به نوعی پختگی در ابعاد مختلف شخصیتی دست مییابد و تبدیل به یک شخصیت اجتماعی میشود و در نتیجه،مرد خود را مسئول حفظ اعتبار خانواده و متعهد در تأمین هزینهها و وسائل زندگی میبیند.
زن در زندگی خانوادگی مرد را مقید به رعایت نظم و ترتیب در کلیهی امور ساخته و او را از آلودگیهایی که بسیاری از مجردان دارند، برکنار میدارد. برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت میباشد.
متکی بودن زن به مرد، آموختنی نیست بلکه نیازی است که آفرینش برای او مقرر کرده و این نیاز برای تفاهم و پیوستگی زن و مرد در حیات زناشویی در نهاد زن به ودیعه گذاشته شده و به منزلهی اطاعت کورکورانهی او از مرد و به خطر افتادن استقلال وی نمیباشد و زن میل دارد با مردی قویتر از خود ازدواج کند تا در مقابل او تسلیم و مطیع باشد.
نقش زن در خانواده
ادارهی خانه، صرفهجویی و راضی نگه داشتن عموم اعضای خانواده، بزرگترین اختراع زن در خانواده است که تمام نیروی فکر او را جذب مینماید.
زن، در ادارهی خانه و تربیت فرزند نقش مؤثرتری نسبت به مرد دارد و پشتوانهی محبت و گرمی و آرامش خانه بهشمار میرود و در بسیاری موارد، حتی میتواند کمبود پدر را جبران نماید، البته همهی زنان همانند برخی از مردان، دارای ویژگیهای سازنده نیستند.
یکی از ویژگیهای بهترین زنان، مدارا و هماهنگی او با شوهرش است و در یک بینش درست و با توجه به فلسفه آفرینش، زن مسئول پشتیبانی مرد در میدان کارزار اجتماع است.
زن، با کار در منزل به هویت خود تجسم میبخشد و علاوه بر وظائف و تکالیف و خصلتهای روحی، دارای حقوق معنوی و مادی مخصوص به خود است.
هیچ مردی تاکنون از خدمات و کارِ زن در خانه محروم نبوده است و زن، خودبهخود مانند یک خدمتگزار برای مرد خدمت میکند و از تصور این که زحمتش موجب راحتی دیگران است خرسند شده و به هر رنجی تن در میدهد و بیآنکه به تفکر نیاز داشته باشد به خوبی میداند که اصلاحات سالم، از خانه بر میخیزد، او در اصل بانوی خانه است و در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است که شئون منزل و امور آن تا درب خانه با زن و از آن به بعد با مرد است.
مرد باید از نظر رفاه و امنیت خانواده، تلاش کند تا زن بتواند به وظائف خود با روحی آرام و اعصابی سالم عمل نماید و مرد مکلف است که به همسر خود، به چشم هدیهای آسمانی بنگرد و در مقابل، زن نیز باید با کردار و اخلاق خود شایستگی و لیاقت این جاه و جلال را برای خود ثابت کرده و همواره در حفظ آن برای خود تلاش کند.
زن با رفتار دقیق و منطقی و عاطفی خود و با ظرافت و لطف ویژهی زنانه، مرد را برای انجام وظائف بیرونی خود بسیج میکند و او را مانند گلولهای که از اسلحه به سوی هدف روان است با نیروی معنوی و نشاط و عزمی پولادین، به انجام کارش میفرستد.
زن، نه فقط در خانواده عامل مؤثری به شمار میرود بلکه میتواند در اغلب شئون حیات اجتماعی، با مرد تشریک مساعی کند. ارزش و منزلت زن بر مبنای کارایی و کفایت عاطفی و تربیتی او سنجیده میشود نه بر اساس کفایت و ارزش قوای عضلانی و عقلانی.
به طور طبیعی، زن موجب سکون و آرامش شوهر و محیط اطراف خود است مشروط بر آن که جهل یا ضعف و فطرت و سوءتربیت وی یا سوءرفتار شوهر، زن را از طبیعت اصلی او خارج نساخته باشد.
زن، خواستار آن است که در زندگی به مرد متکی باشد و نقش ریاست را در اداره خانواده به مرد محول کند. او ترجیح میدهد بهجای مدیریت، پیرو مرد باشد.
هرچه مرد، شجاعت، توانایی و قدرت بیشتری داشته باشد روحیهی اطاعتپذیری زن نیز به همان میزان بیشتر میشود.
زن، مؤدبتر، مهربانتر و متواضعتر از مرد است، به کارهای ظریف و امور هنری بیشتر توجه دارد، علاقهمند است در مورد همسر و فرزندانش صحبت کند تا مسائل اقتصادی و سیاسی.
کارهای سنگین با روحیهی او سازگاری ندارند.
برخی از زنان، در خانه به تولید و کسب درآمدی برای کمک به مرد و برخی با صرفهجویی و حفظ اموال مرد به افزایش درآمد یا کاهش هزینهی مرد کمک میکنند.
کار خاص زن، خدمت به بقای نوع و کار خاص مرد، خدمت به زن و فرزند میباشد و کارهای دیگر زن و مرد تابع این دو کار آنها هستند.
احساسات زن
تمامی زنها میخواهند احساس کنند که وجودشان مؤثر و مورد نیاز است، به همین دلیل، زنها تابع احساسات و مردان تابع عقل هستند. بسیار دیده شده که زنها از لحاظ هوش، نه فقط با مردان برابری میکنند بلکه گاهی در این زمینه از مردان برتر هستند.
نقطه ضعف زنها، فقط احساسات شدید آنهاست.
احساس، از منابع عمده تصمیمگیری و قضاوت زن در زندگی است و در مسائل جدی که نیاز به تفکر و تمرکز حواس است، تصمیمگیری برای آنان، مشکل و در مواردی غیرممکن است.
بیثباتی در عقاید و تصمیمات و داوریها ناشی از احساسات حاکم بر زن است. بر این اساس گاهی چیزی برای زن حقیقت جلوه میکند که ممکن است آن امر با حقیقت بسیار فاصله داشته باشد. احساسات زن، هیجانات روحی و عاطفی او را تحریک میکند.
هرچیزی که بتواند سبب برانگیختن احساساتش شود، توجه او را به خود جلب نموده و در مواردی او را از وظایفش بازمیدارد. یکی از عوامل جاذبه و قدرت زن، استفاده از احساسات لطیف زنانه است.
روح پرخاشگر و عصبانی مرد را تنها احساسات لطیف زن آرام میسازد و او را به جای خود مینشاند و همچنین عاطفهی زن در نقش همسر، نیز به مرد امید و نشاط و آرامش میبخشد. چنانچه مردی از نظر عاطفی از جانب همسرش پشتیبانی و حمایت نشود و به جای مهرورزی، با رفتار خشک و خشن زن مواجه گردد، لجوج و سرسخت میشود.
مرد، تشنهی محبت و بیزار از خشونت است و به دنبال چیزی است که یا ندارد یا کم دارد.
خصوصیات ذاتی و فطری زن بهگونهای است که اگر بخواهد میتواند مرد را رام کند و او را تحت سیطره و تسلط خود قرار دهد، به شرط آنکه هنرمند و خوددار باشد و از طریق مهرورزی و خلق و منش لطیف و ظریف اقدام نماید.
یکی از ویژگیهای حساسیت زن، زودرنجی او است.
زن از رفتارهایی که مورد پسندش نیست، زودتر تحت تأثیر قرار میگیرد و ممکن است این تأثیر با خشونت و کینه همراه باشد و بدون آن که به جوانب منطقی و علت و معلول آن فکر بکند، بینش و نگرش او نسبت به دیگران متحول میشود.
اگر زن بر اساس یک روش تربیتی صحیح، گرایشهای قلبی و تمایلات عاطفی خود را کنترل نکند و احساسات او تحت مراقبت اراده قرار نگیرد، بر اثر افراط در دلبستگی یا بروز دلبستگیهای نادرست، وابستگی فکری و معنوی به دیگران در روح زن به وجود میآید تا جایی که ممکن است تا مرز انحراف فکری و انحطاط روحی و معنوی پیش برود. همچنین در صورتی که زن توجه بیش از حد به دیگران داشته باشد، به دلیل خصوصیات روانی، استقلال فکری او تا حد وابستگی فکری و شخصیتی تنزل مییابد.
عوامل مؤثر در اطاعت زن از مرد
زن، چه بر اثر عوامل غلط تربیتی و محیطی و چه به علت ضعف مرد در زندگی، اگر اختیار و ریاست خانه را برعهده گیرد از شوهر خود متنفر خواهد بود و بر اساس مقتضیات فطری، مردِ بیاراده و ضعیفالنفس را لایق همسری، متکی بودن و اطاعت نمیداند.
هرچه زن از طرف مرد، مورد احترام و توجه باشد، به همان میزان از شوهر خود اطاعت میکند. همچنین، زن از زندگی با مردی که فاقد تدبیر و اراده باشد راضی نیست و در برابر کسی که تصور کند پایینتر از اوست پرخاشگر و زورگو و در عین حال ناراضی است.
احترام بیقید و شرط زن به مردی که از جنبهی تدبیر و توان مالی و مدیریت قویتر برخوردار است و یا بیاحترامی به مرد ضعیف، یک قاعدهی ثابت و فرمول غیرقابل تغییر نیست، بلکه در چنین شرایطی نیز بسیاری از زنان از طریق انعطافپذیری و تطبیق با شرائط موجود، زندگی خوب و بیدردسری دارند.
نقش زن به عنوان مادر
اکثر بزرگان دنیا و انسانهای موفق، هر یک، شخصیت و مقام خود را از مادر یا همسر خود بازیافتهاند. آغوش پرمهر زن در خانواده به عنوان مادر، جایگاه رشد جسم و جان مرد است و دامان زن، والاترین پرورشگاه روح مرد یا فرزندان او است.
حرمت و وجههی زن در سایهی انجام وظیفهای است که در جنبهی تربیتی و نگهداری فرزند، برایش معین کردهاند.
تمامی استعدادها و ویژگیهای روحی و مادی زن و به طور کلی، نظام وجود او هماهنگ با استعداد مادر شدن قرار دارد و او را در انجام مسئولیت مادری یاری مینمایند.
مادر، در تمام فرهنگهای متمدن و غیرمتمدن، از احترام خاصی برخوردار است. کار اصلی زن، خدمت به نسل آدمی از طریق وظیفهی مهم مادری است. اگر زن از وظیفهی اصلی خود که منطبق با فطرت و استعداد اوست، جدا شود، دچار اختلالات روحی خواهد گردید.
مقام مادری زن، نقش اختصاصی زن است که بخش قابل توجهی از حیات او را در برمیگیرد. زن با پرداختن به وظیفهی مادری و پرورش فرزند میتواند سبب تحول در جهان انسانیت بشود، زیرا از این طریق، بیشترین خدمت در حق جامعه و روابط اجتماعی انجام میشود.
مهر و عاطفهی زن، به او استعداد پذیرش و تحمل خواستهها و پرورش و تربیت کودک را میدهد و روح و جان کودک را که نیاز شدید به محبت و عاطفه دارد، با نشاط نگاه میدارد تا دچار خلاء عاطفی نشود، به این ترتیب، کودک احساس وابستگی بیشتر به مادر میکند.
هویت عاطفی و احساسات کودک، از ابتدا، به تغذیه نیاز دارد زیرا محرومیتهای عاطفی در شخصیت و رشد استعدادهایش میتواند آثار منفی به همراه داشته باشد.
وابستگی طفل به مادرش، اثر عمدهای در رشد شخصیت وی دارد. نقش مادر، فقط تقلیل درد یا ارضای خاطر طفل نیست بلکه پیچیدهتر از آن است. بنابراین، رشد عاطفی و شخصیتی و هوش و استعدادهای علمی انسان، تا حدود زیادی مرهون وجود زن در نقش مادر است.
بسیاری از عواطف انسانی، نیاز به پرورش و رشد و بلوغ و آرایش و پیرایش دارند.
بخش عمده و اولیهی آن باید در کودکی و در دامان پدر و مادر و خصوصاً مادر به کودک انتقال یابد و گرنه در بزرگی، آثار شوم و مخرب آن که گاهی به از میان رفتن عواطف میانجامد، ظاهر خواهد شد و افرادی بیمارگونهی روانی که با وصف ضد بشر و ضد جامعه تجلی میکنند، به جامعه سرازیر میشوند.
دامان مادر، نخستین مدرسه کودک است. تربیت مادر، همیشه بر پرورش محیطهای مدرسه و جامعه و پرورشهای پدر و معلم و استاد تا حدود زیادی غلبه دارد و میتواند اثر آن را کم یا بیشتر نماید.
مادرانی که خود، روحیات تربیت یافته ندارند با تأثیر و تربیت خود، گاهی آثار مخربی در فرزند و در نتیجه در جامعه میگذارند.
بسیاری از مردان بزرگ، رهبران، مردان سیاسی، دانشمندان، هنرمندان، شعرا، نویسندگان، سرداران و پادشاهان، از پرورش روانی و تعاون روحی و کمکهای معنوی زن به مقام والای خود رسیده اند.
زن، به عنوان مادر در محیط خانواده و کنار فرزندان و نورستگان، کاملترین وسیلهی آموزش زبان خود و انتقال فرهنگی است که به آن تعلق دارد. فرهنگ هر جامعه، یکی از ویژگیها و معرف و ضامن استقلال و هویت آن جامعه است.
بخش عمده ای از فرهنگ هر جامعه، به طور طبیعی به وسیلهی مادر به فرزند منتقل میشود، در صورتی که زن، تربیت یافتهی فرهنگ واقعی و صحیح باشد، به راحتی، پیرایش میان آداب درست و نادرست به عمل خواهد آمد و مانع نفوذ هر چیز غلطی در اندیشه و مغز کودک خود میشود.
عوامل مؤثر طبیعی در روحیه ی زنان
زنان باید بیاموزند که با وجود مشکلات روزمره که لازمهی زندگی است با لطف و مهربانی، لبخند بزنند و بدانند که در خانواده و در هر جای مناسب، تبسم مؤثرترین سلاح برای جذب قلوب همسر و فرزندان و پدر و مادر، زیبا بودن، مورد محبت واقع شدن، رسیدن به خواستههای منطقی، رفاه، روحیهی عالیتر و حتی برای بخشوده شدن از خطاهای کوچک است.
لبخند، در دسترس و جزء طینت زنان است و بسیار ضروری است که بهرهی کافی از آن ببرند. اگر زنان همواره در خانواده بخندند خوشبختتر خواهند بود و خوشبختی را در پیرامون خود و برای فرزندان خود که جان مایهی آنها هستند گسترش خواهند داد.
زنان باید بدانند که بدخلقی آنان را زشت میکند و به هیچ نتیجهای نمیرساند و علاوه بر جسم، چهرهشان را هم فرسوده میسازد. یادآوری میشود، عناصر حیاتی در زن که ستایش دیگران را نسبت به خود بر می انگیزد عبارتند از : وفاداری، مهربانی، عفت و احساسات لطیف.
زن خوشبخت، آن زنی است که در هر حال بداند که یک زن است و توازن زندگی به این است که علاوه بر ابراز نیاز، سیاست و سروری مرد را با شوق و عشق بپذیرد. در هر حال، پشتیبان فکر و ذهن مرد باشد و همواره او را در راه زندگی، تشویق و حمایت نماید تا سلامتی روانی خود و خانواده، افزایش بیابد.
در صورت مواجهه با هر گونه مشکل جسمی و روانی، بلافاصله در رفع آن تلاش کند و آرام نگیرد، از آنچه دارد بهرهی درست و کافی ببرد، نسبت به شادی و نیازهای خود، شناخت و آگاهی بیشتری کسب کند تا به کمال وجودی خود در زندگی برسد زیرا تکامل، قانون ثابت طبیعت جهان است و بشر که پاره ای از این جهان لایتناهی محسوب میشود بنابر فطرت خود، تابع این قانون کلی است.
منبع : کتاب راز آشکار "تحلیل روانی اجتماعی شخصیت زن" مؤلف: سید احمد حسینی
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا