به راستی که آدمی همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشه های اوست. افرادی که ثروت را به زندگیشان جذب کردهاند به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه از قانون جذب ثروت، استفاده کردهاند. آنها به فراوانی و ثروت فکر میکنند و اجازه نمیدهند هیچ فکری که با فراوانی و ثروت در تضاد باشد در ذهنشان ریشه کند. افکار حاکم بر ذهن آنها همه در ارتباط با ثروت است. چه از این موضوع آگاه باشند یا نباشند افکار غالب ذهنشان که مربوط به ثروت است ثروت را به طرفشان جذب میکند. دلیل ثروتمند شدن آنها فعال شدن قانون جذب است.
تنها دلیل اینکه مردم به چیزهایی که میخواهند نمیرسند این است که بیشتر به چیزهایی فکر میکنند که نمیخواهند تا چیزهایی که میخواهند.
زندگی هر فرد در دست خود اوست. تو میتوانی آگاهانه فکرهایت را انتخاب کنی و زندگیات را تغییر بدهی.
چیزی به اسم موقعیت غیرقابل تغییر وجود ندارد... . افکار حاکم بر ذهن آنها همه در ارتباط با ثروت است. آنها ثروت را میشناسند و جز این فکر دیگری در ذهنشان وجود ندارد. چه از این موضوع آگاه باشند یا نباشند.
به افکارمان توجه کنیم و به جملههایی که میگوییم گوش کنیم، قانون جذب، همیشه افکار ما را عملی میکند، خواه مثبت و خواه منفی.
قانون جذب مسلم است و اشتباه نمیکند. زندگی ما در دست خود ما است.
بدون در نظر گرفتن اینکه الآن کجا هستیم و تا به حال چه اتفاقاتی در زندگیمان اتفاق افتاده است میتوانیم آگاهانه فکرهایمان را انتخاب کنیم و زندگیمان را تغییر بدهیم. کلید اساسی، انتخاب درست است.
یکی از دلایلی که پولدار، هر روز پولدارتر شده و اقشار متوسط، در میان قرض و نداری دست و پا میزنند، این است که موضوع پول، فقط در خانه مطرح میشود نه در مدرسه. اکثر ما، توسط والدینمان با پول آشنا میشویم. بنابراین، یک پدر و مادر بی پول چه چیزی در این خصوص میتوانند به بچههایشان آموزش دهند؟
من به دلیل اینکه پدری با نفوذ داشتم، چیزهایی یاد بگیرم. مجبور بودم به نصایح او فکر کنم و در این ارتباط، بینش با ارزشی از قدرت افکار او در زندگیاش به دست آورم. به عنوان مثال، پدرم عادت به گفتن این جمله داشت: «چگونه میتوانم از عهدهی مخارج برآیم؟ » و هرگز نمی گفت: «من نمیتوانم از عهدهی مخارج برآیم».
پدرم مرا به فکر وا میداشت. پدری که بعداً به سرعت پولدار شد و عقیده داشت بیان جملهی: «نمیتوانم از عهدهی مخارج برآیم» اتوماتیکوار و ناخودآگاه مغز انسان را از حرکت باز میدارد. اما با مطرح کردن سؤال، مغز شروع به فعالیت میکند. او در خصوص پرورش مغز و به فعالیت واداشتن آن، بسیار متعصب بود. چرا که عقیده داشت مغز، قدرتمندترین کامپیوتر دنیاست. مغز من روز به روز قویتر میشود چون مدام آن را به فعالیت وامیدارم و هر چه قدرتمندتر شود، پول بیشتری به دست خواهم آورد. او عقیده داشت اتوماتیکوار گفتن جملهی: «از عهدهاش برنمیآیم» نشانهی تنبلی مغز است. پدرم مغزش را به فعالیت وامیداشت. نتیجهاش این بود که از نظر مالی روز به روز قویتر شد. تمرینات مناسب مغزی، شانس انسان را برای کسب رفاه بیشتر میسازد. تنبلی امکان سلامتی و رفاه را کاهش میدهد.
پدر ندار و ضعیف که از قدرت مغز خود استفاده نمی کند به فرزندانش میگوید: «علت اینکه من پولدار نیستم این است که شما بچهها را دارم».
اما پدری که همواره مغز خود را برای پیشرفت به فعالیت وادار میکند و نتیجه میگیرد به فرزندانش میگوید: «دلیلی که باید من به خاطرش پولدار شوم شما بچهها هستید».
من به تدریج، تأثیرات تفکرات متفاوت را، بر زندگیهای افرادِ مختلف، مشاهده و مقایسه کردم. من متوجه شدم، مردم واقعاً زندگیهایشان را از خلال افکارشان شکل میدهند. پدرم همیشه میگفت: پول، قدرت است…
به راستی که آدمی همان است که میاندیشد و منش او حاصل جمع تمامی اندیشه های اوست!.
منبع : کتاب بیاندیشید و ثروتمند شوید.
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا